پژوهش حاضر، بررسی "خسارت ناشی از عدم اجرای قرارداد" در حقوق ایران و افغانستان پرداختهاست. در این تحقیق به تفاوتهای جزئیکه در این خصوص، میان این دو نوع نظام وجود دارند، اشاره نمودهاست.
بدون تردید، قراردادها یکی از موضوعات مهم و کاربردی در زندگی امروزی جوامع بشری است؛ زیرا، مبنای زندگی جمعی بشر مبتنی برقراردادها و تعهدات استوار بوده و میباشد. بنابر این، افراد در زندگی خود، نیازمند انعقاد قراردادها با همدیگر، برای رفع نیازهای خویش هستند. طبعا هرقراردادی به تبع خود تعهدات و آثاری را برای طرفین به وجود آورده و طرفین قرارداد را وادار به انجام تعهدی که ناشی از انعقاد قرارداد شده است، مینمایند. در صورت عدم ایفای تعهد توسط هر یکی از آنها، مستلزم ورود ضرر به طرف مقابل خواهد شد. خسارت وارده ناشی از عدم ایفای تعهد، ممکن است خسارت مادی، معنوی و یا متشکل از هر دو باشد. بدین رهیافت، با ورود ضرر و محقق شدن شرایط مطالبه خسارت، متعهدله میتواند متخلف را وادار به انجام جبران ضرر وارده ناشی از عدم اجرای تعهد نماید. در مقابل متعهد نیز این حق را برخوردارند که ادعا نماید که ورود ضرر ناشی از قوه قاهره بوده در فرض اثبات آن میتواند خود را از مسئولیت مبری سازد؛ در غیر این صورت، متعهد محکوم به جبران خسارت وارده ناشی از عدم اجرای قرارداد خواهد شد.