حکومتهای فاسد درگذشته سرگذشت خاطرات تلخی و تاریکی را برای ملت افغانستان در طول حیاط سیاسیشان رقم زدند؛ و ظلم و چپاولگریشان درگذشته باعث بدبینی و فاصله چشمگیری بین دولت و ملت شده بود. بهطوریکه ملت مثل بردگان و دولت هم باروحیه فرعون مابانه حقوق ملت را پامال میکردند لذا این روابط ناموزون بین ملت و دولت توسعه عدالت اجتماعی و حقوق اساسی و حقوق بشر را متوقف کرده و از رشد آن جلوگیری میکرد تا اینکه در سال 1382 و با تشکیل دولت جدید روزنههای جدید امید به رخ این ملت ستمدیده گشوده شد و حقوق اجتماعی و شهروندی، باروی کار آمدن حاکمیت سیاسی جدید وارد یک برهه جدیدی از تاریخ سیاسی خویش گردید. ازآنجاکه حیاط و ممات یک دولت بستگی به ملت و وابستگی آن ملت به دولت و رابطه حسنهشان دارد، پس باید روابط متقابل دولت و ملت هرچه بیشتر توسعه یابد، زیرا این مسئله برای رشد و ارتقاء یک جامعه مفید خواهد بود. ما برای اینکه در این عرصه سهمی داشته باشیم. این مقاله را تحت عنوان حقوق متقابل دولت و ملت به رشته تحریر درمیآوریم؛ که در ابتدا طبق معمول کلیات و واژههای کلیدی تحقیق و تفاوتهای حقوق و آزادی بحث شده است. و در ادامه دیدگاههای نظری در مورد حقوق دولت و ملت و تعهدات دولت نسبت به ملت مورد برسی قرارمی گیرد. که یک نظام سیاسی و یک دولت به ذمه ملت چه حقی دارد؟ وظیفه سربازی، وظیفه دفاع از وطن و پرداختن به مالیات؛ و در پایان حقوق ملت به ذمه دولت در 5 گفتار جداگانه مورد برسی قرار خواهیم داد. حقوق فردی و حقوق اجتماعی وهم چنین حق فرهنگی از مباحث دیگری است که به آن پرداخته خواهد شد.