در نظام حقوقی کامنلا که امروزه بسیاری از کشورها را پوشش میدهد، نهادی تحت عنوان« تراست» حضور پر رنگ دارد؛ این نهاد از گذشتههای دور و باتوجه به مشکلاتی که در گستره مالکیت اموال به وجود آمده بود، برپایه نهاد انصاف پدیدآمد. نهاد مزبور همگام با تحولات حقوقی، دگرکون شده، امروزه همچنان در بسیاری از گسترههای حقوقی حضور دارد؛ یکی از گسترههای که تراست میتواند جریان پیدا نماید، روابط قراردادی است؛ تراست عبارت از آن است که مالک مالی را در اختیار شخصی(تراستی) قراردهد تا آن را به نفع اشخاص دیگری اداره نماید. یکی از اصول حاکم در قراردادها، اصل نسبی بودن آنها میباشد که از سوی بسیاری از نظامهای حقوقی پذیرفته شده است. حال پرسش این است که باتوجه به اصل مزبور آیا طرفین قرارداد میتوانند اقدام به تأسیس تراست نمایند و ازاین رهگذر آثاری را متوجه شخص ثالث کنند. پژوهش در حقوق تراست از یک طرف و حقوق قراردادها از دیگرسو، بیانگر آن است که باتوجه به استثنا پذیری اصل نسبی بودن قراردادها، چنین عملی، منع حقوقی ندارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی و ابزار کتابخانهای به این موضوع اختصاص یافته است که برآیند آن حاکی از استثنا بودن نهاد تراست بر اصل نسبی بودن قراردادها میباشد.