اصل حسن نیت از جمله مفاهیم اخلاقی بوده و به دلیلی ضرورت بنیادین وارد ادبیات نظامهای حقوقی کشورهای جهان شده است. اما با وجود آن، نسبت به لزوم رعایت حسن نیت و قلمرو آن در عقود و قراردادها به مثابه یک تعهد عقدی وحدت نظر وجود ندارند. پژوهش حاضر مصادیق اصل حسن نیت را در حقوق داخلی کشورها، به شیوه کتابخانهای و تحلیلی مورد مطالعه قرار داده است. برآیند پژوهش حاکی از این است که کارکردهای حسن نیت در قراردادها در همهی نظامهای حقوقی جهان، یکسان نیستند. در نظامهای حقوقی نوشته به ویژه نظام حقوقی آلمان و سپس فرانسه در تدوین و توسعه اصل مزبور پیشگام بوده است. در مقابل، کشورهای تابع نظام حقوق کامن لا، حقوق انگلیس نسبت به پذیرش حسن نیت عدم انعطاف پذیری داشته و حال آنکه حقوق آیالات متحده آمریکا که متأثر از حقوق عرفی است، اصل حسن نیت را صریحاً پذیرفته است. هر چند در گستره و حاکمیت اصل حسن نیت در قراردادها در هر دو خانواده حقوقی اختلاف نظر وجود دارند. در این میان حقوق کشورهای عربی که متأثر از فقه حنفی و حقوق فرانسه بوده حسن نیت را در موارد متعدد از جمله در اجرای قراردادها صریحا پذیرفته است.