اصل ممنوعیت طرح ادعای جدید در مرحله پژوهش‌خواهی؛ مطالعه تطبیقی در حقوق افغانستان، ایران و فرانسه

چکیده

شکایت از آراء در گستره دادرسی مدنی از موضوعاتی است که از سوی بسیاری از نظام­های حقوقی پذیرفته شده است؛ نظام­های دادرسی راه­های را برای شکایت از آراء پیش بینی نموده­اند که می­توان از طرق فوق العاده و عادی یاد کرد؛ براین­پایه شخص معترض نسبت به آراء محاکم می­تواند با تمسک به طرق مزبور از رأی­های صادره شکایت نماید و بسته به دادگاه مورد مراجعه، تجدید نظر، واخواهی و سایر طرق شکایت ها را مطرح نماید. حال سوال این است که آیا این حق به صورت مطلق در نظام­های دادرسی مدنی مطرح است یا اینکه تابع ضوابط و محدودیت­های ویژه می­باشد؛ پژوهش فرارو این موضوع را با روش تحلیلی  و ابزار کتابخانه­ای مورد بررسی قرار داده است؛ یافته پژوهش بیانگر آن است که  منطق دادرسی از یک سو و مفهوم شکایت از آراء از دیگرسو، بیانگر ناظر بودن شکایت نسبت به موضوعات مطرح در دادگاه­های بدوی و آراء مرتبط به آن­ها می­باشد؛ همچنین مقررات قانونی کشورهای­ افغانستان، فرانسه و ایران نیز بر این مسئله تأکید دارند؛ بنابراین می­توان گفت برپایه نظام دادرسی کشورهای مزبور،  معترض نمی­تواند به بهانه شناسایی حق شکایت، ادعاهای جدیدی را در دادگاهای فوقانی مطرح نماید؛ این امر که در گستره دادرسی مدنی به عنوان« اصل ممنوعیت طرح ادعای جدید» معروف شده است، ازسوی بسیاری از نظام­های حقوقی به ویژه ایران، افغانستان و فرانسه مورد پذیرش و تأکید قرار گرفته است؛ قانونگذاران کشورهای سه­گانه با اختصاص موادی، طرفین را ملزم به طرح شکایت در محدوده موضوع مورد بررسی در دادگاه بدوی نموده­ اند.

کلیدواژه‌ها